در کشورهای درحال توسعهای مانند ایران، گسترش و توسعه حسابداری، بخشی از زیرساختهای لازم برای رسیدن به اهداف توسعه اقتصادی را تشکیل میدهد، حال آنکه نظام آموزشی حسابداری در ایران از نارساییهای بنیادی برخوردار است. هدف این پژوهش تبیین باورهای هنجاری و رفتاری دانشآموزان در مورد حرفهی حسابداری با استفاده از نظریه عمل منطقی است. پژوهش حاضر از لحاظ رویکرد کمی است و از روش رگرسیون خطی چندگانه استفاده میشود. برای گردآوری اطلا عات، پرسشنامه کارلسون و نئولا (۲۰۲۲) به صورت الکترونیکی از طریق رایانامه برای دانشآموزان پایه نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم (تجربی، ریاضی، علومانسانی و کار و دانش) تهران، شیراز و جهرم در سال ۱۴۰۱ ارسال شد و در نهایت با روش نمونهگیری در دسترس از ۶۰۰ پرسشنامه ارسال شده۴۵۰ پرسشنامه قابل استفاده تحلیل شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها الگوی رگرسیون چند متغیره با استفاده از نرمافزار اس پی اس اس شماره ۲۲ استفاده شد. نتایج الگوی نظریه عمل منطقی ساده شده را تایید میکند و نشان میدهد که هم باورهای رفتاری (عدم علاقه شخصی به حسابداری، فرصتهای شغلی بیشتر در مشاغل دیگر، عدم توانایی عددی، پراسترس بودن حرفهی حسابداری و حقوق بالاتر در مشاغل دیگر) و هم باورهای هنجاری (تأثیر معلمان و همتایان)، از طریق نگرشهای شخصی و هنجارهای ذهنی، بر تصمیم دانشآموزان برای اجتناب از حرفه حسابداری تأثیر دارد. با توجه به یافتههای پژوهش پیشنهاد میشود، در راستای تغییر باورهای رفتاری و هنجاری، در آموزش حسابداری از حسابداران حرفهای استفاده گردد، تا با استفاده از فنون آموزشی عملی و جذاب به دانشآموزان انگیزه یادگیری بیشتر در این حرفه را دهند و جایگاه واقعی رشته را نمایان سازند. علاوه بر این، کارآموزی و سمینارهای اجباری در برنامه درسی مدرسه گنجانده شود و این موارد از طریق رسانههای اجتماعی نیز آموزش داده شود.