این پژوهش به بررسی ادغام حسابداری مدیریت و مسئولیت اجتماعی شرکتها با تمرکز بر محرومیتزدایی و توسعه اقتصادی در ایران میپردازد. با توجه به چالشهای اجتماعی و اقتصادی گسترده کشور، بهویژه در مناطق محروم، شرکتها نیازمند رویکردهایی هستند که علاوه بر بهبود عملکرد مالی، به کاهش نابرابریهای اجتماعی نیز کمک کنند. این مطالعه از رویکرد سناریونگاری بهره میگیرد که مبتنی بر شناسایی و تحلیل عدمقطعیتهای کلیدی است. در گام نخست، با مرور ادبیات و استفاده از روش دلفی فازی، ۱۲ پیشران اصلی شناسایی شد. این پیشرانها با نظر خبرگان دانشگاهی و مدیران شرکتهایی که سابقه فعالیت در حوزه مسئولیت اجتماعی را دارا بودند، اولویتبندی و تأیید شدند. شناسایی عدمقطعیتها بر مبنای تحلیل پیشرانهای کلیدی انجام شد. پنج پیشران کلیدی با بالاترین درصد اجماع و کمترین مقدار همگرایی نظرات بهعنوان نهاییترین عوامل اثرگذار انتخاب شدند. این فرآیند شامل ارزیابی تأثیرات احتمالی این پیشرانها بر سناریوهای مختلف آینده و بررسی حالتهای عدمقطعیت آنها بود. در ادامه، سناریوهای آینده با استفاده از روشهای سناریونگاری و تحلیل سازگاری طراحی گردیدند. بازه زمانی انجام این پژوهش زمستان ۱۴۰۲ و بهار ۱۴۰۳ بوده است. این پژوهش نشان میدهد که ادغام حسابداری مدیریت با مسئولیت اجتماعی شرکتها ، بهویژه درزمینه محرومیتزدایی، میتواند در سناریوهای مختلف به بهبود شرایط زندگی در مناطق محروم و افزایش توسعه اقتصادی شرکتها منجر شود. پژوهش حاضر بهعنوان یک راهنمای عملی برای شرکتهای ایرانی پیشنهاد میکند که از طریق سناریو نگاری مبتنی بر شناسایی عدم قطعیتها، استراتژیهای مؤثرتری برای ادغام حسابداری مدیریت و مسئولیت اجتماعی شرکتها توسعه دهند. این استراتژیها میتوانند به توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی کشور کمک کنند و در عین حال، پاسخگوی چالشها و نابرابریهای موجود باشند. این پژوهش میتواند به سیاستگذاران و مدیران شرکتها در ایران کمک کند تا برنامههای مسئولیت اجتماعی شرکتها را بهطور کارآمدتری اجرا کنند و به بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور یاری رسانند.